وضعیت زندگی انسان در چند دهۀ اخیر با رشد نابرابری همراه بوده است. برای مثال در ایالات متّحده از ۱۹۷۰ به اینسو سهم یکدرصد فوقانی صاحبان ثروت دوبرابر افزایش یافته است…
برچسب ها:
وضعیت زندگی انسان در چند دهۀ اخیر با رشد نابرابری همراه بوده است. برای مثال در ایالات متّحده از ۱۹۷۰ به اینسو سهم یکدرصد فوقانی صاحبان ثروت دوبرابر افزایش یافته است…
غلامحسین احمدی – وضعیت زندگی انسان در چند دهۀ اخیر با رشد نابرابری همراه بوده است. برای مثال در ایالات متّحده از ۱۹۷۰ به اینسو سهم یکدرصد فوقانی صاحبان ثروت دوبرابر افزایش یافته است. این الگو با شدّت متفاوت در کشورهای دیگر نیز تکرار شده است. وقوع بحرانهای مالی از جمله بحران مالی سال ۲۰۰۸ این سوال را به ذهن متبادر میکند که چارۀ کار چیست؟ چرا لیبرال – دموکراسی که روزی «پایان تاریخ» خوانده شد، از نظر اقتصادی مشکلآفرین ظاهر شد و با دموکراسی به سلطهجویان اجازۀ تحرّک بیشتری داد؟ پوزنر و ویل در این کتاب به ما نشان میدهند که چگونه نبود اندیشههای اقتصادی نو به وضع کنونی انسان منجر شده است. به اعتقاد نویسندگان این کتاب، توان نظریههای اقتصادی چپ و راست تحلیل رفته و پاسخگوی نیازهای انسان امروز نیست. اندیشۀ چپ با سقوط شوروی ناتوانی خود در برآوردهکردن نیازهای انسان را اثبات کرد و همچنین اندیشۀ راست حتی از پایبندی به ارزشهای خود نیز ناتوان است. از همینرو نویسندگان کتاب، با الگوگیری از فعّالیت نوابغ اقتصادی پیش از خود و توجّه به ارزشهای اصلی اندیشههای چپ و راست که امروزه نادیده گرفته میشوند، راهکار عملی خود مبنیبر ایجاد و توسعۀ «بازارهای رادیکال» را مطرح میکنند.
بخشی از کتاب:
هنگامی که نابرابری در حال رشد باشد، مردم کشورهای ثروتمند، برزیل را در کشور خود خواهند دید. در کشورهای ثروتمند هم اقتصادها راکد و کشمکش های سیاسی و فساد در حال رشد است. این عقیده ی به جا مانده که یک کشور در حال توسعه مثب برزیل، نهایتا به کشوری توسعه یافته مثل آمریکا تبدیل خواهد شد، مورد موشکافی قرار گرفته و مردم در فکر این هستند که شاید اوضاع دارد معکوس پیش می رود. در همین حال، الگوهای تجویزی اصلاح هم همان هایی هستند که در نیم قرن گذشته بوده اند: افزایش مالیات و بازتوزیع، تقویت بازرها و خصوصی سازی، یا بهبود حکمرانی و تخصص گرایی.
در این ریو، این نسخه ها به وضوح کهنه شده اند. فقر، کنترل متمرکز و فشرده زمین و کشمکش های سیاسی به نظر رابطه تنگاتنگی با هم دارند. زاغه نشین ها به زمینی چنگ زده اند که می توانست محل یک پارک عمومی، یک منطقه محافظت شده ی طبیعی یا مسکن های مدرن باشد. زمین مرکز شهر، جایی که زاغه نشین ها می توانند به شکل مطلوب زندگی کنند و به خدمات عمومی دسترسی داشته باشند، در انحصار ثروتمندان است، کسانی که آنقدر از جرم و جنایت هراسناک اند که نمی توانند از شرایط خود لذت ببرند. به نظر همین کنترل متمرکز ثروت که زاینده نابرابری است، سیاست را فاسد کرده و جلوی نوآوری در کسب و کار را گرفته است. طبق گفته بانک جهانی، از نطر سهولت ایجاد کسب و کار، برزیل بین کشورهای آخر است.
برچسب ها:
2 دیدگاه. دیدگاه تازه ای بنویسید
ممنون از مطلب خوبتون
سپاس از نگاه محبت آمیز شما